اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)

عاقبت آه کشيـدم نفس آخر را
نفس سوخته از خاطره اي پرپر را

روضه خواني مرا گرم نمودي امشب
روضه ي آنهمه گل، آنهمه نيلوفر را

آخرين حلقه ي شبهاي محرّم هستم
شکر، اي زهر نديدم سحـري ديگر را

باورم نيست هنوز آنچه دو چشمم ديده است
باورم نيست تماشاي تني بي سر را

باورم نيست غروب و حرم و آتش و دود
ديـدن ســوختن چارقـد دختر  را

غارت خود و علم، غارت گهواره و مشک
غـارت پيرهـن و غـارت انگشتر را

ذوالجناحي که ز يالش به زمين خون مي ريخت
نيـزه هايي که ربـودند سر اصـغر را

آه در گوشه ي ويرانه که دق مرگ شديم
تا که همبازي من زد نفس آخر را

کمک عمّه شدم تا بدنش خاک کنيم
بيـن زنجير نهـان کرد تني لاغــر را

چنگ بر خاک زدم تا که به رويش ريزم
سرخ ديدم بدنش... تکّه اي از معجر را

حسن لطفي



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)
[ 2 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)


صداي صاعقه آمد که در هوا زده بود
گمان کنم که خدا مرد را صدا زده بود

به خنده ي دم آخر کمي تسلي داد
به جبرئيل که از غصه، ضجه ها زده بود

کسي که پيکره نيمه جان او آن شب
به شدت از اثر زهر دست و پا زده بود

در اين ميانه، عطش؛ اين حقيقت مکشوف
به بوم زندگي اش رنگ نينوا زده بود

عجيب بود که با حال تشنگي، به سرش
هواي نعل و سم اسب و بوريا زده بود

و ديد او سر شش ماهه را در آن اثنا
که ناشيانه کسي روي نيزه ها زده بود

دلش رضا نشد از آن کسي که عاشورا
به عمه زينب او حرف ناسزا زده بود

هزار سال پس از او ميان شعر، کسي
گريز روضه خود را به کربلا زده بود...

پيمان طالبي



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)
[ 2 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)


هزار خاطره ی غم نمی رود از یاد
غروب سرخ محرم نمی رود از یاد

به گاهواره ی خالی اصغرم سوگند
رباب و خیمه ی ماتم نمی رود از یاد

فرات بود و عطش بود و کودکان حرم
خروش غیرت زمزم نمی رود از یاد

دمی که هستی زینب ز روی زین افتاد
همان مصیبت اعظم نمی رود از یاد

به دشت دختر و زنها برهنه پا و دوان
بدون یاور و محرم ، نمی رود از یاد

به شام بر سر ما سنگ می زدند از بام
بلاي شهر جهنم نمی رود از یاد

به شهر شام ، به بزم یزید ، بین طشت
سر شکسته و درهم نمی رود از یاد

رضا رسول زاده



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)
[ 1 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)

من از تبار باقرم مردم بدانيد
دل بيقرار باقرم مردم بدانيد
مست و خمار باقرم مردم بدانيد
امروز يار باقرم مردم بدانيد
فردا كنار باقرم مردم بدانيد
 دست از غم او تا قيامت برندارم

اي كهكشانها آسمانها در مدارت
عرش خدا عزّ و جلّ بيقرارت
ختم رسل كرده سلامش را نثارت
بيچاره تر از من نداري در كنارت
دارم درون سينه ام شوق زيارت
 كي مي شود سر بر مزار تو گذارم

اي ابتداي روضه ها از خانه تو
اي هيأت عشاق در كاشانه تو
قلب تمام قدسيان ديوانه تو
بار تمام صحنه ها بر شانه تو
شد خانه آباد من ويرانه تو
 من حاجتي جز مردن از عشقت ندارم

شكر خدا امشب پريشان تو هستم
مانند زهرا ديده گريان تو هستم
بيچاره ی آن قبر ويران تو هستم
تقدير بوده اينكه حيران تو هستم
من مرده بوي گريبان تو هستم
 پس كي غم تو مي كشد بر روي دارم

 امشب تفأل مي زنم بر چشمهايت
مثل مزارت مانده خلوت روضه هايت
عيبي ندارد روضه مي گيرم برايت
جاني كه دارم جان من آقا فدايت
آتش زده زهر جفا بر دست و پايت
اي كاش پاي غصه هايت جان سپارم

اي سوز آه سينه تو آسمان سوز
بر ما عطا فرما كمي اي مهربان سوز
قبر خرابت روضه اي داغ و نهان سوز
اي خاطرت آزرده از يك ظهر جانسوز
بر چشمهايت چند عكس خانمانسوز
 امشب بياد خاطراتت لاله زارم

 قوم پيمبر را همه گمراه ديدي
آنچه نديده هيچ چشمي آه ديدي
در بين آتش ذكر يا الله ديدي
چندين ستاره در مدار ماه ديدي
يك يوسف بي سر ميان چاه ديدي
 مي گفتي از اين غم هماره بيقرارم

**



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)
[ 1 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)


مردی از خانوادهٔ خورشید
امتداد غم امام شهید

انعکاس صدای عاشوراست
روضه های غروب مناست

مرد سجاده، مرد نافله ها
مرد شب زنده دار قافله ها

مردی از جنس آیه تطهیر
خستگی های بردن زنجیر

ادامه شعر در ادامه مطلب

 **



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)

ادامه مطلب
[ 1 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)

هفتم ماه است و باید چشم ها گریه کنند
پا به پای روضه های هل اتی گریه کنند

این قبیله بی نیاز از روضه خوانی منند
که فقط کافی است گویم کربلا گریه کنند

با همین گریه است که یک چند روزی زنده اند
پس چه بهتر اینکه بگذاریم تا گریه کنند

حال که گریه کن مردی ندارد این غریب
لااقل زن­ها برایش در منا گریه کنند

هر زمانی که میان خانه روضه می گرفت
امرش این بود اهل خانه با صدا گریه کنند

با سکینه می نشیند شیعتی سر می دهد
آه جا دارد تمام آب ها گریه کنند

چشم او شام غریبان دیده بین شعله ها
عمه هایش در هجوم اشقیاء گریه کنند

یاد دارد کعب نی هایی که مانع می شدند
چشم های زخم آل مصطفی گریه کنند

در قفای ذوالجناح با عمه آمد قتلگاه
انبیاء را دید با خیر النساء گریه کنند

عمه دردانه اش جان داد تا اهل حرم
یا شوند آزاد از زنجیر یا گریه کنند

یاد موی خاکی همبازی اش تا میکند
دخترانش مو پریشان ای خدا گریه کنند

جواد حیدری


 



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)
[ 1 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]

اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)


از سوز زهر پیکرم آتش گرفت و سوخت
یارب ز پای تا سرم آتش گرفت و سوخت

مسمومم و زبانه کشد شعله از تنم
از این شراره بسترم آتش گرفت و سوخت

من یادگار کرب و بلایم که روز و شب
با روضه هاش خاطرم آتش گرفت و سوخت

مي سوخت بين تب تن بابا به خيمه ها
صد بار قلب مضطرم آتش گرفت و سوخت 

هنگامه ی غروب که غارت شروع شد
هر کس که بود در حرم آتش گرفت و سوخت

یک زن نمانده بود که شعله به تن نداشت
چادر نماز مادرم آتش گرفت و سوخت

خنده دگر ندید کسی بر لب رباب
تا جای خواب اصغرم آتش گرفت و سوخت

در کوفه تا كه رأس حسين شهيد را 
دیدم به نیزه ، حنجرم آتش گرفت و سوخت

آتش به جان آل پيمبر شد آشنا...
از آن زمان که مادرم آتش گرفت و سوخت...

 

رضا رسول زاده



موضوعات مرتبط: امام محمد باقر(ع) - شهادت

برچسب‌ها: اشعار شهادت حضرت امام محمد باقر(ع)
[ 1 / 8 / 1391 ] [ ] [ مهدی وحیدی ]
[ ]
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 62 صفحه بعد